Ù†Øوه استÙاده از هنگامه اØمد ولی To Desire
در این هنگام، قابوس در دربار سامانیان، با خوشنامی Ùˆ اØترام زندگی میکرد. در تکریم Ùخرالدوله، قابوس نهایت تلاش خود را به کار گرÙت. نیما، شعر بلند اÙسانه را به نظام ÙˆÙا، معلم قدیمی اش تقدیم کردهاست. او هنگامی Ú©Ù‡ به ری رسید، شهر راه Ù…Øاصره کرد، ولی مادر مجدالدوله، سیدهملکه، Øیلهای به کار برد Ùˆ با دادن مالی به سپاهیان منتصر آنها را برانگیخت تا منتصر را وادار کردند Ú©Ù‡ به نیشابور بازگردد. او آموزش موسیقی را مانند آموختن زبان مادری میدانست. در سال Û±Û³Û²Û² وارد دانشسرای عالی تهران شد Ùˆ در رشتهٔ زبان Ùˆ ادبیات Ùارسی ÙارغالتØصیل گشت. بیژن الهی در تیرماه Û±Û³Û²Û´ در چهار راه Øسنآباد، تهران زاده شد. ↑ «خاکسپاری پرسکوت بیژن الهی در مرزنآباد». خسرو Øکیم رابط پیرامون پدربزرگش مینویسد: « "Øکیم الهی"ØŒ Ú©Ù‡ بعدها با خواندن کتاب "Ùارس Ùˆ جنگ بینالملل" نوشته "Øسین رکن زاده آدمیت" Ùˆ نیز برخورد با خاطرات یکی از دوستانش Ù…ÛŒ Ùهمم Ú©Ù‡ به هر Øال آدمی بودهاست، کسی بودهاست - دو Øزب مهم آن روز شیراز را ائتلا٠داده است Ùˆ به همین علت نام Ùامیل او را از "Øکیم الهی" به "Øکیم رابط" تغییر دادهاند. در آن هنگام Ùیروزان بن Øسن بن Ùیروزان، Ú©Ù‡ از جانب آل بویه Ùرمانروای گرگان بود، خود را برای مواجهه با طرÙداران قابوس آماده کرده بود.
هنگامه Øمیدزاده جدید
ابتدا Ùائق Ùرمان داد، Ú©Ù‡ از راه قومس به سمت ری رود، تا راه اتصال مویدالدوله با آل بویه را قطع کند Ùˆ از این طریق، علاوه بر ممانعت از وصول Ú©Ù…Ú© به او، باعث اغتشاش Ùکری ÙˆÛŒ شود؛ ولی بعد از مدتی، هنگامی Ú©Ù‡ Ùائق اندکی از راه را Ø·ÛŒ کردهبود، Øسامالدوله منصر٠شد Ùˆ او را بازخواند Ùˆ دو گروه، در آزادوار به هم رسیدند. در جریان درگیری میان دباج Ùˆ قابوس، دباج تلاش کرد Øمایت سامانیان را به سمت خود جلب کند Ùˆ آل بویه هم به Øمایت از قابوس پرداختند. برای Øسامالدوله تاش نامه نوشت Ùˆ از او دلجویی کرد Ùˆ لشکر زیادی را برای Ú©Ù…Ú© به او Ùرستاد Ùˆ برای Ú©Ù…Ú© به تاش دو هزار مرد دیگر را به Ùرماندهی Ùیروزان بن Øسن Ùرستاد. اما منشور ولایت قهستان را در میانهٔ راه به ابوالقاسم دادند Ùˆ او قابوس را در میانهٔ راه تنها گذاشت Ùˆ به اسÙراین بازگشت Ùˆ قابوس با شرمندگی به نیشابور آمد Ùˆ از Ú©Ù…Ú© امرای سامانی ناامید شد. Ùخرالدوله Ùˆ قابوس، هنگامی Ú©Ù‡ به نیشابور رسیدند، مجدد به امیر نامه نوشتند Ùˆ علت شکست خود را Ú¯Ùتند Ùˆ همچنین درخواست Ú©Ù…Ú© کردند. از طرÙÛŒ دیگر، ابوالØسن سیمجور Ùˆ پسرش، از خراسان به Ùائق نامه نوشتند Ùˆ از او درخواست اتØاد کردند، تا خراسان را از دست تاش Ùˆ سامانیان، در بیاورند.
هنگامه Øمیدزاده Ùˆ مصطÙÛŒ زمانی
Post was g ená Žer ated wiá Žth GSA Cá Žonteá Žnt Gá Ženerá Žat or Demov ersion !
هنگامی Ú©Ù‡ عضدالدوله از تسلیم Ùخرالدوله مأیوس شد، از خلیÙÙ‡ الطایع درخواست کرد، تا منشور Øکومت طبرستان Ùˆ گرگان را به نام برادرش، مویدالدوله، بنویسد. قابوس منطقهٔ گرگان Ùˆ طبرستان را به اطاعت خود درآورد. سرانجام قابوس تصمیم گرÙت، Ú©Ù‡ خودش برای به دست آوردن Øکومت اقدام کند. بزرگان خراسان پادرمیانی کردند، Ú©Ù‡ Ù…Øمود مال مشخصی را به قابوس بپردازد، تا او مقدمات لشکرکشی به گرگان را Ùراهم آورد Ùˆ پس از دو ماه، آن مال را به خزانه Ù…Øمود بازگرداند Ùˆ میخواست تا در این دو ماه، مال را از گرگان تهیه کند، اما به خاطر مشکلاتی Ú©Ù‡ در غزنه پیشآمد Ùˆ شاید به خاطر رغبت نداشتن قابوس به Ùشار آوردن بر رعیت در آغاز Øکومت، این عهد به Ùراموشی سپرده شد. Ùخرالدوله همچنین خواست، تا در مقابل خوبیهای قابوس، او را به گرگان بازگرداند؛ ولی صاØب بن عباد مانع این کار شد Ùˆ خطر قابوس را به Ùخرالدوله گوشزد کرد. خلیÙÙ‡ الطایعبالله، Øکومت قابوس را در سال Û³Û¶Û¸ هجری، به رسمیت شناخت Ùˆ به او لقب «شمسالمعالی» داد. از سال Û³Û·Û± هجری، قابوس به مدت Û±Û¸ سال در دربار سامانیان، دور از Øکومت زندگی میکرد Ùˆ منتظر Ùرصتی بود، تا شاید بتواند Øکومت را به دست بیاورد.
هنگامی Ú©Ù‡ سبکتکین به خراسان آمد Ùˆ ابوعلی سیمجور را از خراسان راند، قابوس را دید Ùˆ Ø´ÛŒÙتهٔ اخلاق او شد Ùˆ تصمیم خاطره Øکیمی گرÙت Ú©Ù‡ او را در رسیدن به Øکومت یاری کند اما سبکتکین به بلخ رÙت. بعد از قتل عتبی، ترکان Ùتنهای بزرگ در بخارا بر پا کردند Ùˆ امیر نوØØŒ Øسامالدوله تاش را ادامه مطلب به بخارا Ùراخواند. قابوس عدل Ùˆ داد را بعد از رسیدن به قدرت، پیشهٔ خود قرار داد Ùˆ علاوه بر آن، او ادیب Ùˆ شاعر Ùˆ Ùاضل بود Ùˆ علاقهٔ زیاد مردم به ÙˆÛŒ موجب شد، تا بتواند مدتی بدون مشکل جدی به Øکومت خود ادامه دهد. به صورتی Ú©Ù‡ مردم، نخالههای جو را با Ú¯Ù„ مخلوط میکردند Ùˆ به جای غذا استÙاده میکردند. در این زمان، سامانیان در دورهٔ انØطاط به سر میبردند Ùˆ توانایی ادارهٔ سرزمین خود را نداشتند، بدین ترتیب، از هر طر٠Ùرماندهان Ùˆ سرداران Ù…ØÙ„ÛŒ سر برآورده بودند Ùˆ هر کدام به صورت نیمه مستقل، منطقهای را اداره میکردند. شهریار، رستم را شکست داد Ùˆ از سپاه او غنیمت زیادی به دست آورد Ùˆ سکه Ùˆ خطبه را به نام قابوس کرد. هنگامی Ú©Ù‡ این دو در خراسان بودند، Ùخرالدوله زن دیگری گرÙت Ùˆ او را به دختر قابوس ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ مردم میان آنها سخنچینی کردند تا سرانجام از یکدیگر جدا شدند.